شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

فـــ✘ـــاز ✘ ســنگـــ✘ــيـــن✘

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

سلام

شبتون به خیر

خب...

می‌دونم کلا وب از سیر چیزی که باید، خارج شده. ولی عیب نداره :)

دلم نمیاد اسم و اینارو بعوضم، کلی خاطره اینجا دفن شده ( وی از تلفظ واژه‌‌ی دفن شده هق مِی‌زند)

خب...

اتفاقات زیادی افتاد، دو دلی من سر رشته‌ی دانشگاهم، گم کردن هدفم و...

فکری که تازگیا داره مثل خوره، شیره‌ی جونمو می‌مکه. مرگ...

وسط حرفام فاز حرف زدنم پرید!

نمد چرا واقعا!!!!

بعدا اگه فازش برگشت بقیشو میگم :)

سلاااااااااااااامی گرم به همه ی خوشگلا :)


اقا یچیزی...

در جریانین که نتایج کنکور رو اعلام کردن دیگه نه ؟

فقط خواستم بهتون بگم از نتیجم خیلی راضیم....

میشد بهتر باشه ها ...

ولی رتبم خیلی هم بد نشد

مزد زحماتمو گرفتم...الحق که چسبید بهم ....

انقدر جیغ و داد کردم و بالا پایین پریدم که نگو :)


و حالا وارد یه مرحله ی سخت تر شدم ..

انتخاب رشته ... آینده ....

راستش خیلی حس و حال تایپ کردن ندارم....

با اینکه زیاد تایپ نکردم هم نمیدونم چرا انگشتام درد گرفت....


فقط خواستم بگم خوش حالم....همین :)







وقتی به پایان سریال مورد علاقم میرسم قلبم تیر میکشه....

شماهم اینجورین ؟ :)

و بالاخره پایان یکسال ( یا باید بگم سه سال ؟ ) پر از زحمت و فشار روانی و استرس و البته انگیزه....

امروز کنکور ریاضیرو دادم و تموم شد ...


اوایل حس خاصی نداشتم

یعنی اصلا نمیتونستم باور کنم تموم شده

خونه که رسیدم همش دوست داشتم برم سمت کتابام ...


نشستم یه سریال ببینم ... اما در طول سریال پر از عذاب وحدان بودم...همش یه حسی میگفت بلند شو درس بخون ...

یه جور خاصیه... دیگه رسما دبیرستان تموم شد.

و دارم جدی تر به آیندم فکر میکنم... چند روز قبل کنکور سوزنم گیر کرده بود برای پیدا کردن کار....

ولی خوب برای دختر 18 ساله که سه سال کامل سرش تو کتاب بوده چه کاری پیدا میشه ؟

فتوشاپی که خیر سرم توش اوکی بودم نصفه و نیمه یادم مونده....طراحی لوگوهام هم خیلی جذاب نیست... جذاب هم باشه نمیتونم یادش کنم...پس پیج طراحی لوگوم رسما فاتحش خوندس...


اول از همه باید برم دنبال کلاس فتوشاپ...دوست دارم حرفه ای تر یاد بگیرم...

خوب به نظرم به رشتمم خیلی میتونه مربوط باشه...


دوست دارم بعدش یادگیری زبانم رو ادامه بدم چون این سه سال کلا فقط در حد مدرسه کار کردم ...

خیلی پلن و برنامه تو ذهنم دارم.. بعضی وقتا احساس میکنم الانه که سرم منفجر بشه...


از همه بدتر این حس مستقل شدنه کوفتی بهم اجازه نمیده از بابام پول بگیرم...

یعنی در واقع اصلا روم نمیشه...

فکر کن!

مثل دختر بچه های 10-12 ساله برم بگم بابا بهم پول بده...

همون پول تو جیبی هم یجوریه اصلا ... واقعا روم نمیشه دیگه تو این سن از بابام پول تو جیبی بگیرم... اینه که دوست دارم زود تر یه کاری پیدا کنم..زودتر و قبل از شروع دانشگاه ها... چون می دونم اون موقع انقدر درگیرم که دیگه به این چیزا فکر نمی کنم...

نمیدونم چی قراره بشه...

راستش امروز یه حس پوچی مزخرفی داشتم

اینکه دیگه کار مفیدی ندارم که انجام بدم...

حالم از چرخ چرخ زدن تو اکسپلور اینستا و وب گردی بهم میخوره...

از همه عجب تر اینکه کلا از مجازی زده شدم...

این یسال دوری از مجازی و تل و اینستا و ... خیلی روم تاثیر گذاشته.. جدی جدی دوست ندارم برگردم به دوران مزخرف بیس چاری الافی تو نت....

نمیدونم چی پیش میاد

نمیدونم شغل مناسبم رو پیدا میکنم یا نه...


بریم جلو ببینیم چی میشه: )

برام دعا کنین رفقا

از خداوند متعال میخوام زندگی همیشه بر مدار میل شما بچرخه ...


سلام رفقا

چطورین :)


البته نگم رفقا بهتره...میدونم خیلی وقته بچه هامون بار و بندیلشونو جمع کردن و کوچ کردن و اره....


دوماه مونده به کنکور...

استرس ندارم و این خیلی عجیبه ... راستش اوضاعم خیلی بد نیست ولی خوب هنوز خیلی درس ها هست که جمعشون نکردم ... دعا کنین برام بجه ها ... خیلی نیازمند دعاهاتونم ...


دوست دارم سال بعد جایی باشم که دوست دارم اما یه صدایی نهیب میزنه بهم که ...فکر میکنی به اندازه کافی اماده ای ؟


و همون صدا بلند تر میگه : ...

ولش کن ...دوست ندارم بگم چی میگه ...

اما خوب نا امید هم نیستم ..

خدایی که منو تو این مسیر گذاشت و تا اینجا کمکم کرد بعیده از اینجا به بعد تنها ولم کنه :)

امشب فراموشم نکنین...

عجیب محتاج دعاهاتونم ...


دوماه دیگه برمیگردم با نتایح...شاید با حس خوب یا ...

امیدوارم با یه دنیا حس خوب بیام

خیلی چیزا این مدت عوض شده بجه ها ... خیلی چیزا

جدی جدی بزرگ شدم:)


راستش من هیچ وقت دلم نمیخواست بزرگ بشم...تموم فیلم های بچگیم رو بار ها دوره کردم...حتی یه بار هم نگفتم میخوام زودتر بزرگ شم...

کلا دنیای ادم بزرگارو دوست نداشتم ... و ندارم

پر از حس بده ..البته نه همه جاش ها !! اما خوب ...قسمتای تاریکش بیشتره ..

هرچی بیشتر میگذره آدما کینه ای تر میشن ... افسرده تر میشن ..

امیدوارم شما جزو اون افراد نباشین ...

چیزی که از همه عحیب تره اینه که خیلی چیزا درونم تغییر کرده ..

خیلی از باور ها در من نهادینه شدن که اصلا انقدر قوی نبودن و داستان اینجاست که من سعی نکردم که بهترشون کنم ...

ظاهرا جدی جدی هرچی سن بالاتر میره این افکار و عقاید و رفتار ها بیشتر خودشونو قاطی زندگیمون میکنن و جاپاشونو مجکم تر بدون اینکه بفهمیم...


خلاصه..مواظب خودتون باشین ...

شب خوش :))

حالم خوبه

و همین کافیه 😍😃😅


دوست دارم بعد کنکور یه سایت انگیزشی راه بندازم


خیلی دوست دارم حس و حال خوبمو با بقیه شریک شم


اینجا هنوزم خیلی خفنه 😂😅

ولی دیگه تو این فازا نیستم

الان کاملا به این یقین رسیدم که این فازا همه مال یه سنیه و میگذره

یکم که آدم بزرگتر میشه و سطح شعورش میره بالاتر میفهمه همه اینا کشکه...کاملا کشک

اینا اهمیتی ندارن تو زندگی

اصلا کی دوست داره وقتشو بزاره رو این چیزا ؟

کام خودشو تلخ کنه ؟

فاز شو ببره بالا ؟ یا مثلا بقیه فکر کنن خیلی شاخه ؟

اصلا چه اهمیتی داره دیگران در مورد تو چی فکر کنن ؟

واقعا چه اهمیتی؟ .‌‌‌ هیچی ... کشک

کاش زودتر به این درک رسیده بودم

البته هنوزم دیر نیست 😊

حال خوب داشته باشید رفقا

مهم نیست دنیا چطوره و زندگی چطور میگذره

حالت که خوب باشه همه چیز خود به خود اوکی میشه

تا بعد 😍😍😍


آها .... لطفا برام دعا کنید

۱۲ ساله دارم زحمت میکشم....بالاخره باید یه ثمره ای داشته باشه یا نه ؟ 😉😉😁😃😘😍😎


وبلاگ 4 ساله شد !!!!!

فکرشو نمی کردم اما وبلاگ 5 ساله شد

و یگانه کوچیک هم 18 ساله

14 سالم بود که این وب رو زدم...اوایل خیلی فعالیت داشتم اما خوب بعد سه سال افتادم تو موج درسی و در حال حاضر دارم برای آیندم تلاش میکنم

این وبو دوست دارم و منو یاد خیلیا میندازه...خیلی ماجرا داشتیم و با خیلیا آشنا شدم که ازشون خبری نیست

اما من همشونو یادمه !

دارم برای کنکور تلاش میکنم بچه ها

بچه ریاضیه و عشق شریف دیگه!

برام دعا کنین با بتونم به چیزی که میخوام برسم

بعد از کنکور احتمال قوی وبو بروز میکنم و تو همین وب فعالیت میکنم

و دلنوشته هارو ادامه میدم ... اما قوی تر !

راستی عیدتون هم مبارک

امیدوارم تو این وضعیت حالتون خوب باشه و ازتون خواهش می کنم با در خانه موندن کمک کنید به قطع کردن این زنجیره

ممکنه بچه های قدیمی این پست و بخونند

از همین جا بهشون میگم دلم به شدت براشون تنگ شده

و امیدوارم هرجا که هستند موفق باشن

دوستون دارم

بهترینا رو براتون می خوام

پست بعدیم احتمالا باز چند ماهه دیگه خواهد بود

اون موقع میام و از وضعیتم براتون میگم

موفق باشین

یا حق :)

سه ساله شد :)))

رفقـــا

وبلاگم سه ساله شد :)

تنها فعالیتم برای همون سال اول بود و خب...

هممون زندگی خودمونو داریم

منم بیشتر از هرچیزی درگیر درس و تلاش برای کنکور


خیلی یهویی یاد این وبلاگم افتادم

میگم ... بیاین یکم فاز نصیحت بردارم

زندگی خیلی از اون چیزی که فکر میکنم زودتر تموم میشه

الان که به خاطرات این وبم فکر میکنم...انگار همین چند ساعت پیش بود که آنلاین بودمو داشتم با زهرا و هانا حرف میزدم

ولی حقیقتش اینه که نزدیک به سه ساله ازشون بیخبرم

زمان زیادی و پای نت گذروندم...پشیمون هم نیستم..بالاخره با آدمای زیادی آشنا شدم

کارایی که دوست داشتمو تمام سعیمو کردم که انجامشون بدم

از شما چه پنهون...تازگیا احساس پوچی میکنم...ولی همچنان شعار میدم میگم زندگی کنین

در صورتی که به یه سوال نمیتونم جواب بدم...آخرش که چی؟؟؟


فقطط خودمو غرق کار و درس و گوشی کردم...شاید این سوال یادم بره و هربار به پوچی نرسم....

کشش نمیدم...شاید خواستم یکم درد و دل کرده باشم..چون با این وب و آدمایی که روزی باهاشون میچتیدم...خیلی احساس بهتری دارم..یه تیکه از گدشتم و دوسش دارم و شرینه برام ..در عین حال تلخ..این که میبینم چقدر زود همه چیز گذشت...و چقدر راحت هر روز عمرم بیشتر از دیروز تلف میشه...

خلاصش که...


تولد سه سالگی وب مبارک

دوستون دارم :)

و تنهایے تقدیـــر آدم هاییسٺ

ڪہ در قلــ❤ـبشــان قبرستانے از حرف هاے نگفٺہ دارند....:)


(اولیــن پست سال ۹۷ :)

دلم گرفته...همینجوری الکی :)

دلم برا خیلیا تنگ شده

واسه همه مجازیا

واسه اونجایی که یه زمانی بودن و الان نیستن

اخ چه خاطراتی

وای

وای

12345678
last